پروپوزال بررسی رابطه سبک های فرزند پروری،سبک های هویت یابی و سبک های مقابله ای دانش آموزان
سؤالهای مرتبط با هویت در زندگی بسیاری از مردم حیاتی و مهم است به ویژه زمانی که آنها از کودکی به بزرگسالی منتقل میشوند. نوجوان ممکن است مدّتها این سؤال را از خود بپرسد من چه کسی هستم؟ اندیشهها و اهداف من چیست؟ چه چیزی مرا از سایر مردم متفاوت میکند؟ و چون انسان موجودی است که نیازهای فراوان و مختلفی دارد. در پی تلاش فراوان برای یافتن این نیازهاست. از جمله این نیازها یافتن شخصیتی با ثبات و شایسته است تا بتواند در اجتماع خصوصی و عمومی تعاملات رفتاری درستی داشته باشد (آقا سلطانی، 1378).
از جمله عواملی که بر ایجاد یک هویت درست و موفق تأثیر میگذارد، روابط والدین با نوجوانان است. نوجوانانی که در حالت آشفتگی هویت هستند بیشتر احتمال دارد که والدین طردکننده یا نادیده گیرنده داشته باشند که ارتباط صمیمی با آنها ندارند و افرادی که در حالتهای هویت موفق و تعلیق قرار دارند، به نظر میرسد پایههای محکمی از عاطفه همراه با آزادی زیاد برای ابراز نظریات خود را دارند. این ویژگی با سبک فرزندپروری آزادیخواه و صمیمی مشابه است و به نظر میرسد در این گونه نوجوانان، یافتن هویت موفق و مقابلههای تنیدگیزدایی نیز، قاعدتاً، بیشتر خواهد بود تا مفهوم استواری و عزّتنفس را به دست آورند (گروتوانت و کوپر، 1986).
در واقع، کنار آمدن مسئله محور، شامل راهکارها و تلاشهای مسئله محور جهت تغییر فعالانهی موقعیت بیرونی میباشد. کنار آمدن، عمدتاً به صورت یک مفهوم روانشناختی تعریف میشود، یعنی مبارزهای با تقاضاها، تعارضات و هیجانات. این یک فرآیند همیشه در حال تغییر و تلاش شناختی و رفتاری برای مدیریت تقاضاهای خاص درونی و یا بیرونی میباشد (لازاروس و فولکمن، 1984).
نوجوان ما در آینده، یک خانواده کوچک از یک جامعه بزرگ را خواهد ساخت. برای این که در آینده جامعه سالم و بهنجاری داشته باشیم باید در محیطهای آموزشی و فرهنگی نظیر مدرسه شیوههای کسب هویت مثبت و مقابله با تنشهای این دوره را به نوجوانان یاد بدهیم و در کنار آن والدین نیز باید شیوههای صحیح فرزندپروری را تجربه کنند تا از طریق سبک صحیح فرزندپروری و کسب هویت موفق، نوجوان بتواند در مقابله با تنیدگی و هیجانات این دوره حساس، درست اقدام و تصمیمگیری نماید.
تغییرات اساسی که در خلال سالهای نوجوانی رخ میدهد مانند تغییرات بیولوژیک ناشی از بلوغ، ورود نوجوان به یک رشته ارتباطات وسیعتر با همسالان و شروع تصمیمگیریهای بلند مدت در ارتباط با آینده، همگی نوجوان را با این چالش روبرو میسازد که او کیست؟! بدین معنی نوجوان تلاش میکند تا هیجانات افکار و رفتار خود را با ثبات کند به طوری که از یک موقعیت به موقعیت دیگر تغییر چندانی در آن ظاهر نشود. نوجوان در این حال کوشش میکند تا مرزهای هویت خود را جستجو کند و احساس یکپارچهای از خودش و بسیاری از نقشهایی که ارتباط با جوانی و بزرگسالی است ارائه دهد.
اگر چه تا اینجا مشخص شده است که هویت چه نقشی در زندگی آینده فرد میتواند داشته باشد. باز جای این سؤال باقی است که اهمیت هویت در چیست؟ اریکسون دو جنبه از رفتار را مرتبط با هویت میداند: نقشهای جنسیتی (نقشهای جنسیتی الگوها و کلیشههایی برای انواع رفتارها است.) و انتخاب شغل .
دورهای که همراه با تنشها و استرسهای کم و بیش و حس استقلال و فردیّت، نوجوان را وادار میکند که از سیطره خانواده آزاد شود و اینجاست که تعارض بین والدین با فرزندان و اجتماع شکل میگیرد. مثلثی که میتوان آن را با ایجاد نظامی هماهنگ در راستای رابطه بین سبکهای فرزندپروری، هویتیابی و مقابلهای در نوجوانان به سمت و سویی کاملاً هدفمند سوق داد تا نهایتاً آیندهای روشن پیش روی این عزیزان باشد (آقا سلطانی، 1378).
مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بین سبکهای فرزندپروری والدین با سبکهای هویتیابی و سبکهای مقابلهای نوجوانان دبیرستانی رابطه وجود دارد؟
فرضیه اصلی:
تفاوت معناداری بین سبک های فرزند پروری،سبک های هویت یابی و سبک های مقابله ای دانش آموزان وجود دارد.
فرضیات فرعی:
1- بین شیوههای فرزندپروری و سبکهای هویتیابی دانشآموزان رابطه معناداری وجود دارد.
2- بین شیوههای فرزندپروری و سبکهای مقابلهای دانشآموزان رابطه معناداری وجود دارد.
3- بین سبکهای فرزندپروری و سبکهای هویتیابی و سبکهای مقابلهای دانشآموزان دختر رابطه معناداری وجود دارد.
4- بین سبکهای فرزندپروری با سبکهای هویتیابی و سبکهای مقابلهای دانشآموزان پسر رابطه معناداری وجود دارد.